ml> شبهه شماره دو - مهدویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 شبهه شماره دو - مهدویت

شبهه شماره دو

یکشنبه 88 آذر 1 ساعت 12:9 عصر

شبهه شماره 2: عصمت انبیاء و رسل تا زمانی ثابت و محفوظ است که در اداء امانت رسالت وابلاغ آن به مردم خطایی نکنند، پس ممکن است که رسول هم خطا کند کما اینکه در سوره شریفه عبس، وقتی که پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) در رفتار با شخص اعمی (کور) به نوعی برخورد کردند، خداوند روش پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را ملامت نمود؟

پاسخ: در ابتدا لازم است چند مطلب بیان شود:
1- عصمت از ماده «عصم» به معنای امساک و نگه داشتن است (1) و در اصطلاح متکلمان، عبارت است از لطف خداوند به بعضی از بندگان، که با وجود آن هیچ انگیزه ای برای ترک طاعت و انجام معصیت ندارد، اگر چه قدرت بر آن دارد.(2)

2- بنابر یک تقسیم در مورد انبیاء، سه گونه عصمت متصور است:
الف) عصمت در دریافت وحی؛ به گونه ای که وحی الهی را بدون کم و زیاد دریافت می کنند.
ب) عصمت در ابلاغ وحی؛ به گونه ای که در رساندن دستورات الهی به مردم، از هر خطا و اشتباهی مصون هستند.
ج) عصمت از معصیت؛ یعنی در امور دیگر غیر از دریافت و ابلاغ وحی، معصوم هستند.(3)

3- در سوره عبس آمده: «عَبَسَ وَ تَولّی ان جاءَهُ الاعمی؛(4) چهره در هم کشید و روی برتافت از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود.» بین مفسرین شیعه و اهل سنت  اختلاف است که شان نزول آیه در مورد کیست؟
مفسرین شیعه می گویند آیه در مورد شخصی از بنی امیه است(5)، ولی اهل سنت قائلند که آیه در مورد پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل شده است.(6)
با توجه به مقدمات فوق، به بیان دلایل شیعه بر عصمت انبیاء به طور مطلق سه مرحله بیان شده. و صحت و یا عدم صحت استدلال به آیات فوق بر مدعا (عدم صحت انبیاء به طور مطلق) می پردازیم.

دلایل شیعه (امامیه) بر عصمت انبیاء: علمای شیعه بر عصمت انبیاء به طور مطلق دلایل گوناگونی اقامه کرده اند که چند برهان را به اختصار بیان می کنیم:
1- عصمت انبیاء در قرآن: آیاتی چند از قرآن مجید بر عصمت انبیاء دلالت دارند از جمله خداوند می فرماید:« و من یطع الرسول فقد اطاع الله؛(7) کسی که از رسول خدا و پیامبر او اطاعت کند، همانا خدا را اطاعت کرده است». و همچنین می فرمایند:« و ما ارسلنا من الرسول الا لیطاع باذن الله؛(8) و ما هیچ رسولی به سوی شما نفرستادیم مگر این که به اذن پروردگار از او اطاعت و پیروی شود». و روشن است که اگر انبیاء دارای مقام عصمت نبودند و بدون قید و شرط به اطاعت از آنها امر نمی شد و اطاعت از آنها در ردیف اطاعت از خداوند قرار نمی گرفت. و در جای دیگر فرماید:« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه؛(9) به درستی که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) برای شما اسوه و الگوی نیکویی است.» و اسوه بودن در جمیع مجالات و امور فقط با عصمت مطلقه سازگار است.(10)

2- وثوق و اطمینان فرع بر عصمت است: انبیاء از طرف خداوند برای برای تبلیغ و ارشاد و هدایت بشر، مبعوث شده اند و پیروی از آنان واجب است.
خداوند می فرماید:« قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛(11) بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید، تا خدا نیز شما را دوست بدارد.» زمانی این هدف و غرض تحقق می یابد که مردم نسبت به آنان اطمینان و وثوق پیدا کنند. و این امر در گرو این است که انبیاء از هر خطا و اشتباهی و معصیتی مصون و پاک باشد.(حتی در غیر از دریافت و ابلاغ وحی) چرا که مشاهده کذب خطا و معصیت از نبی، این اطمینان را از بین می برد و مردم نسبت به دریافت وحی و ابلاغ آن هم دچار شک و تردید می شوند، که در این صورت غرض از بعثت محقق نخواهد شد.
محقق طوسی می فرماید:« و یحب فی النبی، العصمة لیحصل الوثوق فیحصل الغرض؛(12) وجوب عصمت به طور مطلق در نبی واجب است تا از طریق وثوق و اطمینان نسبت به او حاصل شود، در این صورت است که غرض از ارسال انبیاء حاصل می شود.»
علامه حلی در شرح قول محقق طوسی می فرماید:« کسانی که نبی و پیامبر برای آنها مبعوث شده است اگر در امر، کذب یا سستی مشاهده کنند، در اوامر و نواهی و افعال اوهم احتمال کذب و خطا می دهند، در این صورت دیگر از اوامر و دستورات او اطاعت نمی کنند و این موجب می شود که غرض از بعثت آنان لغو و بی اثر شود.»(13)

3- عدم عصمت انبیاء مستلزم تناقض است: از نظر عقلا، فعل و عمل نبی، مانند قول و گفتار اوست. حالا اگر نبی مرتکب معصیت و خطایی شود، کردار او با گفتارش متناقض می شود و لازم می آید امر با متناقضین کند.
علامه طباطبایی(ره) در این باره می گویند:« همانا نزد عقلا، فعل همچون قول است و انجام کاری بر جواز آن نزد انجام دهنده دلالت دارد، حال اگر از شخص نبی، معصیت و خطایی سز بزند در حالی که قولاً به خلاف آن امر کند، مستلزم تناقض است. یعنی در این صورت، پیامبر تبلیغ کننده دو امر متناقض بوده و روشن است که تبلیغ امر متناقض به هیچ وجه تبلیغ دین نخواهد بود.»(14)
اما در مورد آیه مورد بحث؛ اولاً: همانطور که بیان شد، بین مفسرین، اتفاق نظر وجود ندارد و مفسرین شیعه نمی پذیرند که آیه در شان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) باشد بلکه می گویند، در مورد شخصی از بنی امیه است. البته مفسرین شیعه دلایل محکمی بر این قول اقامه کرده اند از جمله اینکه:
الف) از امام صادق (علیه السلام) نقل شده:« مردی از بنی امیه با عده ای دیگر نزد پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بودند، هنگامی که ام مکتوم (که شخصی کور و فقیر بود) وارد شد، این شخص چهره اش درهم فرو رفت و به او پشت کرد، در این هنگام آیه فوق نازل شد.»(15)
ب) سید مرتضی چنین استدلال کرده است: در آغاز بعثت و بعد از سوره اقراء، سوره قلم بر پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل شده است که در وصف پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) گفته شده:« و انک لعلی خلق عظیم؛و تو اخلاق نیکو و برجسته ای داری» حال چطور ممکن است بعد از این پیامبر خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم)  به خاطر اخلاق ناپسند، مورد عقاب و سرزنش قرار گیرد.(16)
ثانیاً: بر فرض که بپذیریم آیه در شان پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) نازل شده، در این جا هیچ معصیتی از آن حضرت، سر نزده تا منافی عصمتش باشد، چنانچه فخر رازی از مفسرین اهل سنت، صدور معصیت از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) را در این آیه انکار می کند و فقط آنرا ترک افضل می داند، و بر این مطلب دلایلی اقامه می کند.(17)

نتیجه اینکه: با توجه به آیات شریف قرآن، که عصمت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) و تمامی انبیاء (علیه السلام) را به طور مطلق بیان می فرماید، چرا و به چه دلیل ما که مسلمان و مدعی پیروی از نبی مکرم اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) هستیم، بدون هیچ دلیل نقلی و عقلی، عصمت انبیاء (علیه السلام) را مخدوش می نماییم؟!
www.monjibashar.parsiblog.com
seyyed.rh@gmail.com

1- ابن فارس، معجم مقایس اللغة، ذیل ماده «عصم»
2- فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، مکتبه آیه الله المرعشی، ص 301
3- علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، اسماعیلیان، ج2، ص 134، ذیل آیه 213 بقره
4- سوره عبس/2-3
5- تفسیر مجمع البیان، طبرسی و تفسیر المیزان، علامه طباطبایی و تفسیر نمونه، ناصر مکارم و دیگر تفاسیر ذیل آیه فوق
6- فخر رازی، تفسیر کبیر، دارالکتب الهلمیه ،ج31 ،ص 51، (اجماع اهل سنت بر این مطلب ادعا کرده)
7- نساء/80
8- نساء/ 63
9- احزاب/ 21
10- برای توضیح بیشتر در این باره رجوع کنید به مفاهیم القرآن، جعفر سبحانی، ج4، ص423 به بعد. و آموزش عقاید، مصباحیزدی، سازمان تبلیغات اسلامی، ج2-1، ص 244 و 245
11- آل عمران/ 31
12- محقق طوسی، کشف المراد فی شرح التجرید الاعتقاد، مکتبه المصطفوی، ص274
13- کشف المراد، همان
14- تفسیر المیزان، همان، ج2 ، ص134
15- تفسیر مجمع البیان، دارالمعرفه، ج9-10، ص 664
16- المیزان و مجمع البیان، همان
17- تفسیر کبیر، همان

 

 

 


نوشته شده توسط : سید حمید رحمتی

نظرات دیگران [ نظر]