ml> شبهه شماره چهار - مهدویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 شبهه شماره چهار - مهدویت

شبهه شماره چهار

یکشنبه 88 آذر 1 ساعت 12:6 عصر

سبهه شماره چهار: اگر شیعیان قائلند که انبیاء (علیه السلام)  معصیت و خطا نمی کنند، پس چرا حضرت آدم (علیه السلام) نهی صریح خداوند را نادیده گرفت؟ آیا عمل او معصیت نبوده است؟

پاسخ: در مورد حضرت آدم (علیه السلام) مفسرین جوابهایی داده اند که در حقیقت مکمل یکدیگر هستند:
1- یکی از نکات کلیدی برای چاره جویی اعمال به ظاهر گناه معصومان، تمایز نهادن میان امر و نهی «مولوی» و «ارشادی» است. در امر و نهی مولوی، خود سرپیچی از فرمان زیانبار است و چرا که حرمت و منزلت کسی که پیروی از او لازم بوده، نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال، نهی از خوردن شراب، نهی مولوی است که سرپیچی از آن، خواه ناخواه، عقوبت زاست. چه به مستی و عواقب ناشی از آن بیانجامد و چه این پیامدهای ناگوار را به دنبال نیاورد. اما امر و نهی ارشادی، به منزله ارشاد و راهنمایی به حکم عمل است و صرف سرپیچی از آن، ضرر و زیانی در پی ندارد. امر و نهی پزشکان، نمونه روشنی از این دست است.
وقتی که پزشک به خوردن دارویی فرمان می دهد و یا بیمار را از انجام عملی بر حذر می دارد، نه از آن روست که خود را مولا و صاحب اختیار و بیمار را عبد و بنده خود بداند، بلکه فرمان وی بیانگر وجود رابطه ای مثبت بین خوردن دارو و درمان بیماری است.
بدیهی است که اطاعت و سرپیچی از از این فرمان، به خودی خود، سود و زیانی ندارد و تنها پیامدهای واقعی مربوط به متعلق آن، دامنگیر بیمار می گردد.
نکته در خور توجه این است که امر و نهی خداوند و اولیای دین گاه جنبه ارشادی به خود می گیرد و در این صورت، تخلف از آن، گناه و حرام شرعی بشمار نمی آید. برای مثال، اگر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شخص بیماری را از خوردن یک نوع غذا بر حذر دارد و دلیل آنرا شدت یافتن بیماری وی بشمارد، سرپیچی از این فرمان، غیر از شدت یافتن بیماری، عقوبت در پی نخواهد داشت.
یکی از راههای تشخیص مولوی یا ارشادی بودن امر  ونهی، توجه نمودن به «علتی» است که برای حکم بیان می گردد. مثل از عبارت« از انجام ای ن کار بپرهیز، زیرا آتش دوزخ را در پی خواهد داشت» مولوی بدون نهی استفاده می شود. اما اگر گفته شود:« این عمل را ترک کن، و گرنه دچار مشکلات دنیوی می گردی» چیزی جز ارشادی بودن نهی برداشت نمی شود.
در داستان حضرت آدم (علیه السلام) نیز شواهد فراوانی، برای ارشادی بودن نهی، مهر تایید می زنند، از جمله:
آیات 117 تا 119 سوره طه پیامد استفاده از «شجره ممنوعه» را گرفتار شدن به سختی های زندگی دنیوی دانسته اند، نه دور شدن از ساحت قرب الهی، و این خود دلیل روشنی بر ارشادی بودن نهی است که سرپیچی از آن، جز مشکلات مورد اشاره، مفسده دیگری در پی ندارد. از اینجا این نکته روشن می گردد که مقصود از «ظلم» در آیات دیگری که نتیجه بهره گیری از آن درخت را، ظالم خوانده شدن آدم و حوا می دانند، ظلم به خود و روا دانستن سختی ها بر خویشتن است، نه گناه و خروج از دایره عبودیت.

1- از آیه 38 سوره بقره، چنین بر می آید که تکالیف الهی و امر و نهی عقوبت زا، تنها از زمان هبوط آدم و حوا (علیه السلام) آغاز گشته است، و عالم پیش از آن، عالم تکلیف نبوده است، تا سخن از نافرمانی و گردنگشی در برابر شریعت الهی به میان آید.(1)

3- گناه بر دو قسم است:
    الف) گناه مطلق
    ب) گناه نسبی
 گناه مطلق، آن است که انجام دهنده آن مستحق مجازات است. ولی گناه نسبی آن است که گاه بعصی اعمال مباح و یا مستحب در       خور مقام افراد بزرگ نیست، آنها باید از این عمل چشم بپوشند و به کار مهمتر بپردازند، مثلا نمازی را که ما می خوانیم قسمتی از آن با حضور قلب و قسمت دیگر بدون حضور قلب می گذرد، که این گونه نمازها هرگز در خور مقام انبیاء و معصومین (علیه السلام) نیست، بلکه آنان در حین نماز شایسته است غرق در حضور در پیشگاه خدا باشند، البته در غیر اینصورت مرتکب گناهی نشده اند، بلکه ترک اولی کرده اند. حال حضرت آدم (علیه السلام) سزاوار بود، از چیزی که نهی شده بود نخورد و هر چند کار حرامی نبوده، پس کار او گناه نسبی و به تعبیر دیگر ترک اولی بوده است.(2)

2- جواب دیگری که مفسرین بیان کرده اند این است که بهشت جای تکلیف نبوده بلکه دورانی بوده برای آزمایش و آمادگی لازم.(3)
www.monjibashar.parsiblog.com
seyyed.rh@gmail.com

1- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی (قم: دفتر انتشارات اسلامی)، ج1 (تفسیر آیه 35 سوره بقره) و ج14( تفسیر آیات 117-119 طه – تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص 188
2- تفسیر نمونه، همان. همچنین رجوع شود به شرح مواقف، میر سید شریف جرجانی، چاپ شریف رضی، ج8، ص267 و شرحمقاصد، تفتازانی، چاپ شریفرضی، ج5، ص50
3- تفسیر نمونه همان


نوشته شده توسط : سید حمید رحمتی

نظرات دیگران [ نظر]